اهداف فعالیت‌ها و پروژه‌ها

برای ردیابی مسیر، اهداف و فعالیت‌های خودم را به صورت مکتوب در فضای آنلاین نوشتم.

1. اهداف

  • ارائه خدمات سایت سازی
  • طراحی قالب وردپرس
  • کانال یوتوب

2. همکاری‌ها

سایت خانم گندمی طراحی
سایت بهرامی طراحی
همکاری با خانم نظیر زاده سئو
همکاری با خانم احمدی سئو و تولید محتوا
سیم پیچی محمد سئو

3. پروژه‌های شخصی

سایت رزومه مجتبی صداقت طراحی و درج اطلاعات
سایت مجتبی صداقت نوشتن نوشتن نوشتن
سایت خدمات پروتز پروژه اصلی / طراحی و سئو
یوتوب پیش بردن کانال یوتوب

چه فرقی میکنه امروز چند شنبست یا مثلا با اینکه زیاد ننوشتم بیام خودمو ناراحت کنم؟

میخوام راحت تر باشم.

سعی کرده بودم که خوب پیش بره، تمام تلاش هم کردم دیگه.

الان میتونم دوباره بیام برنامه ریزی کنم.

متوجه شدم که باید بخش بندی روزم رو چطور انجام بدم انگاری

از وقتی که زامیدارو تعطیل کردن یکم نوسان خوردم توی اینکه جای ثابتی که میرفتم و برای خودم بود یک گوشه دنج شخصی با بازدهی بالا، جاهای مختلفی روفتم، یک کلینیک رفتم پیش یک دوستی که فیلنسر هست و یک اتاق داره رفتم ، چند روزه تصمیم گرفتم بیام پنسو.

خیلی شرایط مختلفی هست که باید برای اینکه از خونه دور باشم در نظر بگیرم.

————————————————————————————————

من تسک های متنوعی دارم که باید هر روز به همشون حتما سر بزنم مگرنه خیلی تسک هاشون میمونه و همه چی بهم ریخته میشه.

باید روزها رو بخش بندی کنم

6 صبح که همیشه میگم بلند بشم بلن بشم برم توی اتاق روی یوجی‌سی اول کار کنم و یکمم خورده کاری های دیگه رو انجام بدم.

بعد از ظهر که میشه بیام پنسو روی یوتوب کار کنم. این تایم وقت خوبی هست برای اینکه دچار استرس نشم. چون من معمولا ساعت 7 8 شب یه استرس ریزی سراغم میاد، با فعال بودن آموزشی توی این بازه زمانی خیلی میتونم روحیه خودم رو افرایش بدم.

مشکلم این هست که صبح مثلا به هر شکلی که شده یک ساعت یوجیسی رو بزنم که یک تسک مهم رو پیش برده بودم، شبکه یوجیسی برای من بسیار پر اهمیت میتونه باشه و با هر روز اونم اولین تسک خیلی معجزه بنظرم میتونه بکنه،

اما حالا نباید از این قافل بشم که به پروژه های که دسته هم باید برسم.

بنظرم باید آدم بپذیره که باید تغییر کنه، باید استقامت بیشتری داشته باشه، باید تاب آوری بیشتری داشته باشه، تو توی هر سطحی که از استقامت باشی میتونی باز هم استفامتت رو بیشتر کنی و این داستان ته نداره، خانم دکتر تهرانی که 60 سالشون هست داخل یک جلسه گفتن که من با این سن هنوز دارم اتفاق‌های جدید رو توی زندگیم تجربه میکنم، پس این نشون میده که این مسیر بسیار طولانی و نا تمام شدنی هست ، تو همیشه در برابر اتفاق ها باید قوی تر بشی باید صبورتر بشی باید کمتر ناراحت بشی و باید با حوصله تر بشی خنده رو تر بشی، مگرنه گذر زمان احتمالا تو رو خیلی اذیت میتونه بکنه.

پس باید با حوصله بود هم هر موقع احساس کردی که دیگه نمیدونی چیکار کنی بشینی نقشه راحت رو بررسی کنی.

تا ظهر و یا بعد از ظهر هم

شنبه 7 مهر 1403

پاراگراف اول، امروز روز من نبود باز

از هفته پیش کارهای عقب مونده بسیاری رو دارم و همین موضوع از نظر روانی فشار خیلی زیادی رو به من داره منتقل میکنه و همچنین یک کار بانکی دارم که خیلی پیچیدگی داره انگار و اون هم خیلی منو داره تحت تاثیر قرار میده.

به طور کلی امروز با اینکه از ساعت 8 صبح پشت سیستم نشستم اما کار مفید خاصی رو نتونستم انجام بدم و به شدت درگیر این هستم که چیکار کنم خودم رو از این لوپ بی حوصلگی ببرم بیرون.

پاراگراف دوم، زدن بیرون از لوپ

الان ساعت 45 دقیقه بامداد هست و من بالاخره تونستم بعد اون لوپ لعنتی رو بشکنم و بشینم پشت سیستم کاری رو انجام بدم.

خداروشکر

جمعه 6 مهر 1403

پاراگراف اول، روز پر نوسان

بنظر من زمان یک فرضیه هست، نباید نگاه کنیم که مثلا میخواستم ساعت 6 بیدار بشم، یهو شده ساعت 8:30، که تو این فاصله میخواستم مثلا فلان تسک رو تیک بزنم ولی نشده و حالا که 8:30 بیدار شدم تا 10 طول میکشه که صبونه بخورمو آماده به کار بشم و باز یک تسک دیگه که میتونست انجام بشه پیش نرفت. و چون الان اینجوری شده کلی حس منفی در درون آدم شکل میگیره و یه جورایی تمام وجود آدم سمی میشه و باز خود این سمی شدنه باعث به وجود اومدن حس منفی خیلی بدی در تمام بدن میشه و باز کلی زمان رو آدم از دست میده و یهو میبینی که ای داد بیداد امروز رسیده به غروب ساعت شده 5 بعد از ظهر شب هم که مهمونی باید بری، و تو موندی و کلی تسک انجام نشده برای هفته جدید.

پاراگراف دوم، چیزی که بهش فکر میکنم

پاراگراف قبلی دقیقا روز جمعه من هست و این مطلب رو دارم ساعت 6 غروب مینویسم و دلیل اصلی نوشتن این مطلب این بود که بیام اینجا و استمرار رو در چیزی تمرین کنم.

از اینکه ردیاب عادات رو اینجا برای خودم شکل دادم خیلی خوشحالم.

اینکه در یک فضای آنلاین اومدم یک چیزی رو جلوی چشم قرار دادم این خودش یک تعهدی رو برای انجام دادن برای من ایجاد میکنه.

الان دارم به این فکر میکنم که بهتر به جز این ردیاب عادات که اینجا منتشر کردم، بیام و بقیه کارها رو هم برای خودم اینجا به صورت یک ToDoList یا مثل همین Tracker روی وبسایت قرار بدم. گویا انگاری اینکار به انجام شدن کارها بیشتر منجر میشه.

پس میرم برای ایجاد یک دسته بندی جدید داخل سایت مجتبی صداقت کردار.

درباره این نوشته برای من دیدگاهی را ثبت کنید

پنج شنبه 5 مهر  1403

پاراگراف اول، شروع با فاصله زیاد

یکی دو تا ویژگی منفی که در درون خودم همیشه دیدم و همیشه باهاش در جنگ هم بودم این هست که خیلی سریع رشته کارهام از دستم در میره و همه چیز رو بهم ریخته میبینم و مورد دیگه این هست که یهو یک کاری رو بین کارام خیلی بهش فاصله میدم، مثلا همین نوشتن توی این وبلاگ، قرار گذاشته بودم با خودم که تداوم داشته باشم اینجا، اما گویا این هم مثل خیلی از کارها از دستم خارج میشه، حتی هاست این وبسایت یعنی مجتبی صداقت دات آی آر هم مهلتش تموم شده بود و حدود 5 روز تمدید نکردمش که گفتم حیفه این مسیر و بزار برم تمدیدش کنم، الان که این تعداد کلمه رو نوشتم حس خیلی بهتری از اول متن داشتم حدود 120 کلمه نوشتم و احساسم نسبت به خودم و کارهای عقب موندم خیلی بهتر شد. خدا رو به خاطر اینکه در زمانه ای که اینترنت هست دارم زندگی میکنم بسیار شکر گذار هستم، این نعمتی هست که در خدمت تمام آدم های که لااقل از 50 سال قبل به دنیا اومدن هست و قبل اون همچین خبرای نبود، پس جای شکر کردن هر روزه داره این قضیه.

پاراگراف دوم، نیم سال دوم 1403

همیشه انسان سعی کرده با توجه به مثلا سال نو شمسی یا سال نو میلادی یا مثلا روز تولدش یک مبدا روی برای شروع و یا تغییر یه چیزهای در زندگی خودش در نظر بگیره. من هم یه جورای جزئی از این دسته آدم ها هستم و همیشه در زندگی خودم لحظه های زیادی رو داشتم که عهدی تازه رو با خودم کردم و بهشون هم عمل کردم هم نکردم. ولی خب خداروشکر از وضعیت فعلی خودم راضی هستم و همچنین شکر گذار. اما همیشه در صدد این بودم که به توسعه فردی و هدف گذاری های جدید بپردازم و خودم رو در جهت های مختلفی از زندگی بهبود دهم.

امروز که پنچ مهر هست و یک جورایی من از اول این هفته که مهر ماه شرع شده بود سعی کردم که خودم رو برای شروع یک نیم سال دوم آماده کنم، میتونم بگم از امروز خودم رو آماده کردم و از اینکه اینجا توی سایت و وبلاگ مجتبی صداقت دوباره دارم مینویسم حس خوب و تازگی رو درونم دارم تجربه میکنم و این برای من خیلی ارزشمنده.

پاراگرف سوم، آنچه که گذشت

من همیشه پرونده های باز خیلی زیادی رو با خودم حمل کردم، مخصوصا پروژه های خیلی زیادی رو برای خودم هی ایجاد کردم و هی سر خودم رو با یک پروژه جدید شروع کردم، این در حالی بود که قبلش چندین پروژه باز داشتم که بسیاری کار داشت.

توی این مدت با مطالعه و نوشتم و فکر کردم تصمیمی رو گرفتم که برای خودم مناسب باشه و از این بابت بسیار خوشحال هستم. و احساس خوبی دارم.

تصمیم گرفتم که روی چه پروژه های کار کنم و چه پروژه های رو تعطیل کنم و چه آموزش های رو ببینم و چه آموزش های رو نبینم.

و نشستم امروز برای خودم یک پلن جدیدی رو برای 6 ماه دوم نوشتم که بنظرم پلن خیلی قشنگی هست و با تمام تلاش سعی میکنم در اون رو انجام بدم و همچنین سعی میکنم اینجا بیشتر بنویسم.

از مهمترین تصمیماتی که برای خودم گرفتم این هست که یک روتین شبانه برای خودم داشته باشم، روتین شبانه یعنی اینکه به بدنت بتونی بفهمونی که باید آماده بشیم بریم برای خواب.

میخوام حتما قبل از خواب دو تا کار بسیار مهم انجام بدم یکی خواندن 12 صفحه کتاب برای تموم کردن کتاب کنترل ذهن هست که حتما در مورد اینجا خواهم نوشت. و یکی اینکه بیام اینجا و یک مطلب رو بنویسم و به ذهنم نظم بدم.

لطفا دیدگاه خود را برای من بنویسید

دوشنبه 28 مرداد 1403

امروز را برای من به یاد داشته باش

امروز برای من یک روز مهم هستش. روی که تونستم چند ارتباط خوب رو داشته باشم.

شاید عجیب برسه، اما به نظر من ارتباطات نقش خیلی مهمی در تقویت روحیه جهت پیش بردن کارها و زندگی رو داره.

ما نباید نقش ارتباطات رو توی زندگی خیلی نادیده بگیریم.

ما میتونیم رویکردهای خیلی مختلفی رو در مواجهه با رفتارها و برخورد ها و شرایط به وجود اومده که خارج از کنترل ما هست داشته باشیم.

اشکالی هم نداره که آدم خیلی جاها اشتباه کنه، بالاخره ما هممون اولین بارمون هست که داریم روی این زمین خاکی زندگی میکنیم، ما با قرار گرفتن در شرایط مختلف می‌تونیم پخته تر شویم.

و من هم پخته تر شدم. امروز و این برای من خیلی قشنگ بود برای همین عنوان بخش اول را امروز برای من به یاد داشته باش قرار دادم.

هر چیزی رو که نداری، کلمه اون رو که داری

توی تلگرام کم پیش میاد برم استوری ببینم، اما امروز رفتم توی استوری شاهین کلانتری رو دیدم خیلی عجیب بود. نوشته بود که:

هر چیزی رو که نداری، کلمه اون رو که داری، هر چیزی که نداری رو واژه اون رو که داری.

این خودش دریای حرف داخلش هست و اگر کمی حوصله کرده بتونید و برید مطالب پایینی سایت  مجتبی صداقت کردار رو بخونید. میتونید متوجه بشید که من هم سعی کرده ام هر چیزی که ندارم رو از کلمه اون استفاده کنم.

در انتها میتونم بگم که خیلی خوبه که بنویسید و وبلاگی رو برای خودتون داشته باشید. اینجوری میتونید که با خودتون تراپی کنید.

لطفا دیدگاه خودتون را من و دیگر دوستان به اشتراک بگذارید.

یکشنبه 27 مرداد

ساخت هبیت ترکر برای کارها

قبلا گفته بودم که همیشه سعی روش های مختلفی از برنامه ریزی رو امتحان کنم و هر روش در مقطعی میتونه کمک حالم باشه و لزوما نمیشه از یک روش همیشه برای برنامه ریزی استفاده کرد و اگر اهل توسعه فردی باشید می‌دونید که ممکنه لازم بشه هفته ای یک روش برنامه ریزی رو امتحان کنید.

این مدل از عوض کردن روش برنامه ریزی در حقیقت یک جور تراپی هم می‌تونه باشه.

البته بگم که من ژورنال نویسی هم میکنم، وبلاگ نویسی هم میکنم و همچنین چک لیست نویسی هم میکنم، چک لیست نویسی یک روش جدید هستش که برای انجام کارها دارم انجام بدم، در حقیقت اومد چک لیست رو تبدیل با هبیت ترکر ترکیب کردم و چیز باحالی شده.

و اگر شما هم اهل برنامه ریزی هستید خوشحال میشم برای من دیدگاه خودتون رو ثبت کنید.

شنبه 27 مرداد 1403

گیر کردن روی یک کاراکتر \

مدتی هست که یک دوره طراحی قالب وردپرس با کدنویسی رو دارم میبینم. توی یکی از آموزش ها قرار شد که ما فونت رو به قالب اضافه کنیم. من چند روزی رو بود که درگیر این موضوع بودم. خیلی ساده بود مشکل، اما رفع اشکالش میتونم بگم سه روز طول کشید.

مشکل اینجا بود که یک کاراکتر اسلش \ رو داخل یک خط درج نکرده بودم و استایلی که نوشته بودم روی فایل مورد نظرم اعمال نمیشد.

انقدر ور رفتم و رفتم چند تا سایت خارجی اینا که مشکل از چیه، دیگه در آخر نشستم خط به خط با فایلی که مدرس در اختیار ما قرار داده بود، دیدم که داخل سند html اون قسمتی که دارم فایل style.css رو اضافه میکنه یک کاراکتر \ رو الکی اضافه گذاشته بودم و باعث می شد که اون فایل استایل من اصلا خوانده نشه.

ولی خوب این چالش هم مثل هر چالش دیگری حل شد.

از آخرین باری که اینجا نوشتم زمان زیادی تقریبا می‌گذره. نمیخواستم اصلا انقدر بین این نوشته و نوشته قبلی انقدر فاصله بیوفته، اما خوب این فاصله بین نوشته‌ها ایجاد شد.

توی این مدت داشتم روی پروژه هنر طلا کار میکردم و هر روز به طور خیلی زیادی براش وقت می‌ذاشتم. که تا حد خیلی زیادی پیش رفت خداروشکر اما باز کار داره و مجبور شدم که یک مقدار ازش فاصله بگیرم و به سمت کارهای دیگه برم.

روی چند مدل برنامه ریزی مختلف برای خودم کار کردم. یه روز توی یک دفتر بزرگ لیست نوشتم، یک روز توی صفحات تک برگی، یک روز روی یک برگه A3 همشون جذاب بود و قشنگ و ارزشمند. از این جهت ارزشمند که کمک میکرد که بتونم خودم رو سازماندهی کنم.

من آدم مولتی تسکینگ هستم و پروژه های مختلفی رو دستم دارم و روشون کار میکنم و روی پروژه‌های شخصی زیادی هم برای خودم کار میکنم، اکثر وقت ها بین پروژه ها و تسک ها خیلی گیج و گم میشم و یه جورایی بهم می‌ریزم و اینجوری میشه که میرم سراغ فرم های مختلف برنامه ریزی کردن که همیشه هم ازش جواب گرفتم.

و الان هم یکی از اون زمان ها هست که احتیاج به نوشتم مداوم کلمات روی این وبلاگ دارم وبلاگی که نوشتن داخلش بهم آرامش میده و باعث میشه که بتونم ذهنم رو جموجور کنم.

پیشنهاد من یعنی مجتبی صداقت این هست که هر کسی یک وبلاگ شخصی برای خودش داشته باشه و داخلش انقدر بنویسه تا به آرامش برسه.

دیدگاه خود را در مورد این نوشته با من به اشتراک بگذارید.

دوباره نوشتن

تقریبا شش روز هست که نتونستم مطلبی رو منتشر کنم، حقیقتا هر روز همین ادیتور وردپرسی در سایت مجتبی صداقت باز بود هر روز داخل تب‌های مرورگرم، اما نمیدونم چرا نمیتونستم چیزی داخل اینجا بنویسم. البته یک نوشته رو به صورت خصوصی برای خودم منتشر کردم و یک نوشته رو هم به صورت پیش نویس گذاشتم. و امروز بهم الهام شد که برو و بنویس تا تمرکز خودت رو بازیابی پسر.

چیزی که باعث الهام به من شد یک جمله از یک کتاب بود نام کتاب هست “101 نوشته ای که شیوه تفکرتان را متحول می‌کند” حدود 400 صفحه هست، و خیلی بیشتر 101 نکته داره، در حقیقت 101 سر فصل داره، که بعضی سر فصل ها یک صفحه هست و بعضی سر فصل ها ده صفحه و یک نوشته به صورت لیستینگ هست یهنی زده 1 ، 2 ، 3 ، 4 ، 5 ، 6 و … . کتاب خیلی جالبی هست که از داخل کتابخونه شاهین کلانتری برداشتم. این کتاب نمیگم همیشه و خیلی وقتا نقطه ای برای شروع دوباره مطالعه برای من بوده و واقعا جملات خیلی خوبی رو داخلش داره، به کار من که اومده تا امروز.

و ایسنری هم سیستمم داشت کار میکرد و حدود 15 دقیقه ای باید میزاشتم کارش رو بکنه، چشم افتاد به کتاب و بازش کردم و چند جمله عجیب رو خوندم. که میخوام سه تا از اون جمله ها رو بنویسم و یکیش رو راجبش بیشتر صحبت کنم:

56. ذهنتان را چیزهای مشغول کنید که به آن‌ها علاقه دارید و از مشکلات فاصله بگیرید.

70. به خودتان اعتبار دهید. باور کنید که زندگی شما بیش از اندازه خوب است.

83. قضاوت کردن دیگران را کنار بگذارید. به همگان با کرامت، به قضایا  و دلیلی بنگرید که باعث شده اینگونه باشند و اینگونه رفتار کنند. هر چه بیشتر دیگران را آنگونه که هستند بپذیرید، خودتان را نیز بیشتر خواهید پذیرفت و بر عکس.

در ادامه به توضیحات بیشتر در مورد شماره 70 خواهم پرداخت.

دلیلی که وبلاگ مجتبی صداقت رو راه‌اندازی کردم

به خودتان اعتبار دهید

به خودتان اعتبار دهید. یکی از دلایلی که باعث شد این سایت رو راه‌اندازی کنم و به نوشتن بپردازم، این بود بتونم یک اعتباری رو با نوشته‌ها برای خودم ایجاد کنم.

من همیشه به سه فرد در زندگی شخصی بسیار علاقه‌مند بود

  • استاد شاهین کلانتری
  • دکتر محمد ربانی
  • دکتر مجتبی شکوری

پای صحبت هر سه اساتید ساعت ها نشسته هم و با هر کدام به نحوه ای سر به بر قراری ارتباط داشته ام. هر سه این بزرگواران به صورت خیلی زیاد علاقمند به تولید محتوا هستند و هر سه به شدت کتاب خوان هستن، و همچنین همیشه در محتواهای که تولید کرده‌اند سعی کردند ارزشی را به مخاطب خود هدیه بدهند. این سه موردی بود که من از این عزیزان همیشه در ذهنم داشتم و واقعا از دیدگاه من افرادی حرفه‌ای و تاثیر گذار در جایگاه خودشان هستند، که گوش دادن به حرف‌ها و نوشته‌هایشان بسیار ارزشمند است و باعث افزایش تجربه می‌شود.

یکی از دلایل روش‌های به خود اعتبار دادن نوشتن و نشر کردن هست. نشر کردن متن، تصویر، صوت و ویدیو، هر چهار تایپ محتوای گفته شده در حقیقت یک روش خاص هست که در حال حاضر من نوشتن و به همراه کار عملی بر روی سایت ها و درست کردن تصویر می‌پردازم.

بنظرم اگر بخوایم این چهار روش رو درصد بندی کنیم، یکی از کارها حجم 70 درصدی دارد و شاید یکی 20 درصد و یکی 10 درصد و یکی صفر درصد. مثلا من تایپ نوشتن را انتخاب کردم و در حال حاضر 70 درصد محتوای من نوشته و 20 درصد تصویر و 10 درصد ویدیو و صفر درصد فایل صوتی هست.

مثلا مجتبی شکوری تقریبا 90 درصد محتوای ویدیوی تولید میکنه. شاهین کلانتری حدود 50 درصد محتوای متنی تولید میکنه. محمد ربانی حدود 60 درصد ویدیو تولید میکنه.

من هم تصمیم گرفتم که این مسیر طولانی تولید محتوا را با 70 درصد نوشتن تولید کنم، و بقیه محتواها رو به زودی از طریق همین صفحه لینک خواهم داد.

جمله “به خودتان اعتبار دهید. باور کنید که زندگی شما بیش از اندازه خوب است.” خیلی منو تحت تاثیر قرار داد. چرا که با حجم زیادی کار رو به رو هستم و پروژه‌های شخصی نسبتا زیادی رو ایجاد کردم و در بعضی روزها با توجه به وضعیت کنونی خودم و دیگران و جامعه روزهام رو خیلی نمیتونم درست برنامه ریزی کنم و زمان برای انجام تسک‌ها کم میارم.

ولی همیشه انگاری یادم میره که چقدر کارهای مفید هم امروز انجام دادم و الان هم برم که بقیه کارهای که باید رو انجام بدم، و در روزهای ادامه سعی میکنم با نوشتن بیشتر به اون چیزی که میخوام برسم.

برای این نوشته دیدگاهی بگذارید

هر روز یک روز جدید است

نمیدونم به چه صورتی عنوانی که نوشتم رو شرح بدم داخل وبلاگ مجتبی صداقت، چیزی که می‌تونم بیان کنم این هست که، تو هر روز چیزهای رو تجربه می‌کنی که خیلی در فردای تو می‌تونه تاثیر گذار باشه.

زیاد وقت ندارم برای نوشتن، و زیاد هم حال ندارم که بنویسم.

برای رفع کسلی یک کتابی که از شاهین کلانتری دستم دارم را باز کردم و با جمله قشنگی رو به رو شدم:

روی بهتر شدن تمرکز کنید و تفکر رسیدن به پایان هدف را فراموش کنید، زیرا شما بهتر می‌شوید، اما کامل و یا تمام نه.

متنی که نوشتم وقتی خواندمش خیلی حس خوبی را درونم ایجاد کرد. از وضعیت این هفته در پست های قبلی گفتم، خیلی چیزا سر جایش پیش رفت، خیلی چیزها هم در سر جایش پیش نرفت که باز هم باید برایش برنامه ریزی شد.

به خودم باید بگویم که:

مسیر زندگی همین هر روزهای هست که باید سعی کنی آنها رو مدیریت کنی. نباید از اینکه مثلا یک روز، سه روز، یک هفته، دو هفته، یک ماه، دو ماه و حتی 6 ماه از کارها و یا حتی بیشتر یک سال از کارها در ذهن خودت عقبی، فقط نیاز هست که بهم ریختگی نداشته باشی، و بتونی بنویسی هر آنچه که ذهنت را مشغول کرده و همچنین سعی بکنی هر روز را هر چقدر هم که شد حتی نیم ساعت یا ده دقیقه به فعالیت یا فعالیت‌های اختصاص دهی که بتواند به پیش برد همه اون یک روز ، دو روز، سه روز، یک هفته و یا حتی یک ماه غلبه کنی، نباید از نشدن خسته شد، نباید از اینکه برنامه ریزی انجام نشد و تغییرات زیادی در آن به وجود آمد خسته شد. انعطاف پذیری در انجام کارها میتونه کلید اصلی موفقت هر مسیری باشه.

در کل نباید زندگی خود را فقط با توجه به اینکه اون روز برای شما به چه صورتی گذشته است قضاوت کنید.

شما حاصل تجربه ای خیلی بزرگتر و پیشرفته تر از یک روز هست.

گفتم حیف هست ننویسم

در نوشته های قبلی گفته بودم که قصد دارم این سایت رو هم سئو کنم، که با کمله کلیدی “سایت مجتبی صداقت” و “مجتبی صداقت” و همچنین “مجتبی صداقت کردار” این سایت در موتور جستجوی گوگل بتونه ظاهر بشه. و همچنین داخل نوشته قبلی گفته بودم که اون نوشته می‌تونه یک استراتژی فعالیت باشه، همونجا به یک باره یک چیزی به ذهنم رسیدم که انجام بدم.

قبل از اینکه اون یکی چیز رو بگم، می‌خوام کار قبلی که انجام دادم رو بگم. پس اول میشه کاری که قبلا انجام دادم: این بود که داخل تنظیمات وردپرس یک جا هست که عنوان صفحه اصلی سایت رو شما نوشته، من اونجا نوشته بودم “اینجا فقط می‌نویسم / مجتبی” این عنوان برای سئو اصلا مناسب نبود، چرا که اصل ال سئو کردن این هست که شما کلمه کلیدی که میخوای اون صفحه شما باهاش رتبه بگیره رو حتما داخل عنوان بیاری و سعی کنی اونو حتما هم اول عنوان بیاری. این اصل داخل سئو به شدت مسئله خیلی مهمی هستش و خیلی تاثیرات مثبتی رو برای سئو یک صفحه داره، که البته همه چی به رقابت اون کلمه ها بستگی داره، من الان اینجا فقط داره راجب کلمه کلیدی “مجتبی صداقت” صحبت صحبت می‌کنم و صرفا دارم روی صفحه اصلی این سایت، یعنی سایت مجتبی صداقت کار می‌کنم و این توضیحات بر اساس همین پروژه‌ای داره داده میشه، و روش‌های دیگری هم قطعا وجود داره، اما من تجربی کارم رو دارم انجام می‌دم و می‌خوام که این تجربیات رو در همین که دارم روی این پروژه کار می‌کنم داخل همین سایت مجتبی صداقت کردار هم به اشتراک می‌ذارم.

حالا استراتژی سایت چی هست؟

کلا سایت ما یک صفحه داره که میخوایم رتبه بگیره، صفحات دیگری هم داره، اما برای ما اهمیت نداره که اونها رتبه بگیرن. پس هدف این هست که با جستجو کلمه یا کلمات:

  • “مجتبی صداقت”
  • “وبلاگ مجتبی صداقت”
  • “سایت مجتبی صداقت”
  • “مجتبی صداقت کردار”
  • “وبلاگ مجتبی صداقت کردار”
  • “سایت مجتبی صداقت کردار”

اون صفحه سایت ، که صفحه اصلی سایت ما هست به آدرس mojtabasedaghat.ir با جستجو اون لیست کلید واژه‌ها رتبه بگیره.

پس خیلی اهمیت داره که تایتل صفحه مورد نظر من داخلش کلمه کلیدی مورد نظر من باشه و اول عنوان هم باشه. پس اومدم برای تایتل صفحه اصلی سایت مجتبی صداقت این رو نوشتم:

مجتبی صداقت / اینجا فقط می‌نیسم

حالا تایتل اولی که نوشته بودم چی بود:

اینجا فقط می‌نویسم / مجتبی

این تایتل اصلا تایتل خوبی نیست به چه دلیل: یک. اصلا کلمه مجتبی صداقت داخلش نیست، و دو. اینکه اسم مجتبی در انتهای تایتل هست و این هم اصلا خوب نیست.

پس در نتیجه تایتل مجتبی صداقت / اینجا فقط می‌نیسم گزینه بهتری هست.

خب حالا چرا من نیومدم مجتبی صداقت کردار رو داخل تایتل بنویسم؟

بخاطر اینکه تایتل رو نمیخواستم خیلی طولانی کنم و با روش دیگری که اون روش استفاده کردن کلمه در متن هست اون رو داخل این صفحه پوشش می‌دم. در نوشته های قبلی به این اشاره داشتم که ممکنه دیده بشه که کلمه مجتبی صداقت یا کلمه سایت مجتبی صداقت خیلی دیده بشه، و دلیلش هم این هست که دارم سعی می‌کنم به صورت اصولی چگالی کلمه کلیدی اصلی خودم رو که مجتبی صداقت هست بالا ببرم. و با همون روش هم نام و نام خانوادگی رو به صورت کامل در قسمت های که مناسب متن باشه حواسم که به جملات اضافه کنم. برای همین کلمه مجتبی صداقت کردار رو هم می‌تونم با بالا بردن چگالی اون داخل مطلب پوشش بدم.

تا اینجا برای عنوان بود.

ما یک چیز دیگری هم داریم به نام توضیحات صفحه یا دیسکریپشن، که داخل اون باید یک یا دوجمله خیلی کوتاه نهایتا در حد 15 25 کلمه بنویسم. مثلا من واسه دیسکریپشن سایت یا وبلاگ مجتبی صداقت کردار متن زیر رو نوشتم:

در وبلاگ مجتبی صداقت کردار من کلمه‌های که داخل ذهنم سرگردان هستند را به صورت نوشته دیجیتال مکتوب می‌کنم. با من همراه باشید (مجتبی صداقت کردار)

این رو میشه گفت یک دیستکریپشن بهینه شده، البته که دیسکریپشن‌ها می‌تونن با سبک‌های مختلف دیگری هم نوشته بشن، که اگر سبکی دارید خوشحال میشم برای همین نوشته نظری را ارسال کنید و گفتگو کنیم.

حالا کاری که امروز انجام دادم این بود، که از اونجای این سایت استراتژیست به این صورت هست که لینک نوشته‌ها در صفحه اصلی نباشه، من اینجوری در نظر گرفتم که تمرکز سایت روی رفتن به صفحات دیگر نباشه و کاربر فقط داخل همین یک صفحه بماند، هر چند در زیر نوشته‌ها هم لینکی درج شده که شما را به صفحه اختصاصی آن نوشته قسمت دیدگاه‌ها هدایت می‌کنه و اونجا می‌شه و اونجا میشه دیدگاه ثبت کرد.
خب نتیجه چی شد؟ این شد که ما لینک صفحاتمون رو داخل سایت ندارم. اما یکی از عوامل موثر در سئو، این هست که شما صفحات زیادی داشته باشی، اما این موضوع نیاز به یک استراتژی خیلی پیچیده‌ای داره، نه که همینجوری هی صفحه تولید کرد، که نیازمند توضیح خیلی زیادیه. اما همین قدر بدونید که تولید محتوای روزانه با هر عنوانی برای هر نوع سایتی بسیار موثر هست و اگر این تولید محتوا استراتژی داشته باشه شما رو به نتیجه مورد نظرتون سریعتر هدایت می‌کنه. و تولید محتوای روزانه بدون توجه به جهت داشتن نسبت به موضوعی می‌تونه برای یک وبلاگ و یا سایت شخصی مثل همین سایت مجتبی صداقت یک رویکرد مناسب باشه.
مثلا شما نگاه کنید من اینجا می‌تونم دسته بندی سئو، مدیریت زمان، کارها، آموزش، تقویم و … داشته باشم برای خودم، اما اصلا خودم رو درگیر این ساختار نکردم و محتواهام رو داخل دسته بندی پیش فرض وردپرس قرار می‌دم. نام دسته بندی پیشفرض وردپرس “دسته بندی نشده” هست که از طریق منو بخشت نوشته‌ها قسمت “دسته‌ها” میشه رفت و اون رو ویرایش کرد، که من رفتم دسته بندی پیش فرض رو به “نوشته” تغییر دادم و همچنین نامک یا url اون صحفه رو هم از “دسته-بندی-نشده” به “blog” تغییر دادم که الان از تغییر آدرس mojtabasedaghat.ir/blog صفحه لیست مطالب من در دسترس هست.
پس چی شد؟ من همه چی رو تبدیل کردم به یک چیز و خیلی ساده و راحت می‌یام صفحه ادیتور رو باز می‌کنم و عنوان رو داخل می‌نویسم و عنوان خودش رو به لینک صفحه نیز میده، یعنی آدرس صفحه شما لینک صفحه شما رو میگیره و بعد هم میام در قسمت ادیتور و خیلی راحت شروع میکنم به هر چیزی که درونم ذهنم هست و بعدش روی دکمه انتشار میزنم و وقتی منتشر میشه مطلب به صورت اتوماتیک داخل همون دسته پیش فرض ما که اسمش رو به نوشته تغییر دادیم قرار میگیره. و با اینکار ما نیاز نداریم حتما واسه صفحاتمون تصویر شاخص هم داشته باشه و خودش قسمت خیلی پیچده ای که ایجاد یک تصویر برای اون صفحه هست رو حل میکنه.
البته یکسری تغییرات هم در قسمت “تنظیمات > پیوندهای یکتا” انجام دادم که اون هم قسمت مهمی هست. وارد قسمت پیوندهای یکتا شدم و برای قسمت ساختار پیوند یکتا گزینه آخر رو انتخاب کردم که ساختار دلخواه هست و انجا یک باکس فعال میشه که من این آیتم رو داخلش قرار دادم “/%post_id%/%postname%/” این چی هست؟ شما وقتی یک نوشته رو داخل وردپرس منتشر میکنی میره داخل پایگاه داده سایت شما ذخیره میشه، شما هر کاری که روی سایت می کنید میره داخل یک بخشی از یک دیتابیس که جدول های مختلفی داره ذخیره میشه، شما وقتی که مطلب رو روی سایت به صورت پیش نویس هم بنویسی همون لحظه یک آیدی اون مطلب به صورت اتوماتیک دریافت میکنه که این آیدی واسه اون پست همیشه یکسان هست و هیچ وقت تغییری نمیکنه حتی اگه پاک بشه جاش چیزی نمیاد، و همیشه هم واحد هست یکی دو تا پست به هیچ عنوان به صورت اتوماتیک یک آیدی رو نخواهند داشت.
حالا من دارم میگم که بیا با عبارت “%post_id%” آیدی اون مطلب رو داخل url بیار، و با عبارت “%postname%” میگم که عنوان اون صفحه رو هم به آدرس اضافه کن که میشه این شکلی:
حالا اینجا باید چند تا نکته بگم:
شماره آیدی نوشته ها پشت هم نیست، یعنی چی؟ یعنی الان مثلا اون که لینکش رو درج کردم آیدیش 47 هست، اما مطلب بعدی که بعد اون منتشر کردم 48 نبود، نمیخوام اصلا بگم که چه جوری این کار میکنه، فقط خواستم بگم که فک نکید اون عدد به چیز خاصی مرتبت هست و به صورت اتوماتیک تولید میشه نگرانش هم نباشید.
حالا من چرا این کار رو کردم؟ دلیلش این هست که حالت های دیگه ای که خود وردپرس داره اصلا خوب نیستن، و بهترین حالت معمولا این هست که فقط نام نوشته باشه و عددی چیزی داخلش نباشه. اما خوب من چرا اومدم آیدی رو توی url قرار دادم وقتی وقتی بهتره داخلش نباشه؟ به این دلیل که کار رو برای خودم ساده تر کنم، یعنی چی؟ ببینید شما ممکنه بعضی وقتی در ادامه مثلا یک عنوانی بنویسی که قبلا اون رو داشتی و یک صفحه با اون url در دسترس باشه، اما وقتی آیدی اون نوشته رو داخل url قرار می‌دیم این مشکل حل میشه، و شما می‌تونی با خیال راحتتر بیای و نوشته ها تو منتشر کنی.
باز هم میگم که این استراتژی مناسب سایتی با همین کانسپت هستش و اگر هدف دیگری داشته باشیم قطعا لازم هست مواد دیگری رو داخل استراتژی بخوایم لحاظ کنیم، پس خیلی اهمیت داره که حتما بدونیم میخوایم چه کاری رو انجام بدیم.
من هدفم صرفا این هست که انقدر اینجا بنویسم و یکهو گفتم که همین صفحه با همین استراتژی چه جوری باید رتبه بگیره که همه رو آوردم داخل همین جا.
حالا کار دیگه ای که کردم این هست که سایت رو داخل سرچ کنسول گوگل ثبت کردم که با یک جستجو کوچیک میتونید خیلی راحت ببینید یک سایت چه جوری داخل گوگل ثبت میشه، و بعد سرچ کنسول اومدم یک افزونه با نام Rank Math نصب کردم و نقشه سایت باهاش ایجاد کردم و اون رو هم داخل پنل سرچ کنسول ثبت کردم.
سعی کردم تا اینجا همه چی رو بگم که اگر شخصی دنبال این بود که سایتی مشابه داشته باشه بتونه اون رو انجام بده.
این رو هم اضافه کنم که در آینده خیلی بیشتر از چیزی که نوشتم تا الان رو خواهم نوشت و در مورد جنبه های بیشتری از سایت صحبت خواهم کرد.

امروز به نظرم یک روز خاصه

روزی هست که زمان به صورت کلی جا به جا شد و باعث شد که لااقل برای فردا که کارهای مفیدی قرار بود پیش بیاد، تقریبا به صورت غم انگیز از دست رفت.

و باید برنامه دیگه ای رو نوشت برای اینکار.

الان که دارم این رو می نویسم حدود 30 دقیقه بعد از خط قبلی هستش، به خاطر اینکه تلفنم زنگ خورد و بعد گفتگو اومدم این خط رو نوشتم.

میشه گفت تقریبا همه چی تغییر کرد. و الان دوباره حدود 9 دقیقه دیگه هست و من حسابی رفتم داخل دفترم، که یک حالت ژورنال پیدا کرده و تا می‌شد همه چیزی های رو که در اختیارم بود یک برنامه ریزی جدید کردم، البته یک مقدار زیادی زمان کم آوردم که اون هم به قول ژان بقوسیان که میگفت:

ما هم نمیرسیم همه کارهامونو بکنیم، مهم الویت های شما هستند.

بنظرم خیلی جمله درستی هست و با توجه به الویت بندی باید همه کارها رو انجام بدیم.

و من سعی کردم حسابی الویت بندی کنم.

و اینجا نوشتن واسم اینجوری شده که الان لا به لای تب ها هی میام مقداری کلمه برای خالی کردن ذهن خودم روی سایت مجتبی صدات می‌نویسم و بعد دوباره به ادامه کارم مشغول می‌شم.

رفتم و دوباره اومدم فک کنم یک ساعتو بیست دقیقه شد از ابتدا تا انتهای این مقاله. و دقیقا الان بعد یک ساعت هست که دوباره نشستم پش سیستم و در کمال شگفتی بنظرم زمانی کم ندارم و هم چند تا تسک رو توی این مدت تیک زدم هم ژورنال نوشتم و هم بلاگ مجتبی صداقت نوشتم، و هم الویت بندی کارها رو انجام دادم و تا الان تونستم هفته پیش رو به این صورت پیش ببرم که تا اینجا همه چی خوب بوده و بازم خداروشکر که اینترنت هست و آدم میتونه برای خودش یک گوشه دنج داشته باشه و روش کار کنه.

بنظرم این نوشته خودش می‌تونه یک جور روش، مسیر یا استراتژی باشه، برای اینکه آدم یک روشی رو برای اینکه از احوال نامیزون بیاد بیرون، من خودم قبل این نوشته داشتم به ته دنیا انگار میرفتم، اما وقتی این ادیتور رو باز کردم برام همه چی کم کم تغییر کرده به نوشتن.

موضوع دیگه ای هم که خیلی برام مهمه این هست که، مجتبی صداقت رو خیلی سریع و خیلی حرفه‌ای با ساده ترین امکانات ایجاد کردم و این ادیتور مشکی و پنل جذاب وردپرس خیلی و سادگی در انتشار به من خیلی کمک میکنه تا به دور از هر گونه ناآرامی پشت این ادیتور پشت این لپتاپ بتونم ذهن شلوغم رو تبدیل کنم به کلمات دیجیتال، همیشه برای من نوشتن جذاب بوده و بنظرم خودم برای اینکه کلا هر مطلبی رو چه مثلا یک پست اینستاگرام باشه چه یه دوره آموزشی باشه، برای درک بهتر نیاز هست هم از روی اون مطلب بنویسم و هم دیدگاه خودم رو هم بعد اون بنویسم. بنظرم خیلی شگفت انگیره. الان بهتره که تا دیر نشده برم سراغ تسک های که باید تا شب انجام بدم.

دیدگاهی به اشتراک بگذارید

نوشتن بهتر از کار مفید دیگری هست

تا پست قبلی رو منتشر کردم گفتم بیام و یک نوشته دیگه رو منتشر کنم، بعدش سریع گفتم نه بابا کلی کار داری برو اون کارارو انجام بده، اما یک حسی به من اومد که اگه این متن رو ننویسم یه آشوب خیلی بزرگی درونم ایجاد خواهد شد، چون همیشه این مطلبی که میخواستم بنویسم در درون من مثل یک دریای خروشان بوده.

ماجرا از چه قراره یا به عبارتی دیگری این دریای خروشان چیست؟

ماجرا از این قرار هست که توی ذهنم اومد که بیام هم یک خدمت و هم یک آموزش برای داشتن سایتی مثل مجتبی صداقت رو ایجاد کنم. حالا چرا من باید یهو این بیاد توی ذهنم و بخوام یک همچین پیچده ای به همه کارای دیگه خودم اضافه کنم؟

کار اصلی من همیشه طراحی سایت و سئو  و  یا به قول خودم وبمستری بوده. من خیلی راحت می‌تونم انواع سایت رو پیاده سازی کنم و اینکه بخوای یک سایت مثل مجتبی صداقت بزنی هم یه جورایی پیچیده هست هم یه جورایی ساده، که هم دقت و ظرافت خودش رو داره ، هم سادگی داره و هم مسائل فنی داره. که اگه خیلی ساده آدم بخواد در نظر بگیره، میتونه پیش ببره، اما وردپرس یکسری مسائل ریز و فنی یا تکنیکالی داره که باید ازش اطلاع داشت و هم بلد بود یک چیزای رو. این تا اینجا مربوط به مدیریت و طراحی سایت بود، حالا بعد اینا اگر قصد داریم که بتونیم سریعتر مسیر رو طی کنیم، یعنی نمیدونم مثلا روی کلمه خاصی سایت ما جستجو شد مخاطب بتونه ما رو پیدا کنه، مثلا اسم سایت که جستجو شد ما نتیجه یک ظاهر بشیم. که این خودش یک بخش سئویی داره و همچنین در ادامه باید موار قبلی گفته شده به یک استراتژی تبدیل بشن و حالا بعد اینا این استراتژی باید پشتش تولید محتوا بیاد، یعنی نشست پشت لپتاپ و تایپ کرد، کلیک کرد، اونو بارگذاری کرد، اینو دانلود کرد و این مسیر رو به صورت مستمر مثلا با برنامه ریزی 3 ماه یا 6 ماه به صورت دو سالی ادامش داد، بعد مدت طولانی وب نتیجه به شما میده.

دوست دارم بیام راجب اینا حرف بزنم، این نکات پایه به قدری اهمیت داره که میتونه چراغ راه تمام پروژه‌های بزرگ و کوچک باشه و اینها رو از دوره‌ای که گذروندم، جاهایی که کار کرد و تجربه‌های پروژه‌های شخصی خودم به دست آورده و در موارد زیادی تونستیم نتیجه مطلوب رو به دست بیاریم.

من از اونجایی که به نوشتن علاقه زیادی دارم و برام یک جور تراپی حساب می‌شه توی مسیر به شاهین کلانتری رسیدم دیدم وااااووووو رویای من هست شاهین کلانتری، چندتا سایت داره، دوره میزاه مینویسه وبلاگ داره خلاصه که خیلی حال کردم، البته اون موقع دغدغه سایت داشتنم مثل الان نبود و توی یک فضای دیگه ای بودم، و داشتم کار دیگه ای رو انجام میدادم.

من یک همکاری رو تونستم بعد گذشت مدتی از اون موقع با شاهین کلانتری داشته باشم و روی سایت مدرسه نویسندگی و شاهین کلانتری کار کردم و همچنین با بچه ها در ارتباط بودم و نکته‌های زیادی رو متوجه شدم. متوجه شدم که اکثر بچه ها دنبال سریع نتیجه گرفتن هستن، یعنی چی؟ یعنی سریع دیده بشن، مشکل بعدی این بود که نمیتونستن با سایتشون کار کنن. یکی از چالشی ترین ها همین که نمیتونستن با سایتشون درست کار کنن بود. که اینکه نمیتونن با سایتشون کار کنن هم چند تا مشکل بود داخلش، مثلا نمیدونستن ساختار سایتشو رو چه جوری کنترل کنن مثل دسته بندی ها. مثلا نمیدونستم محتواهای که میخوان تولید کنن با چه عنوانی باشه. مثلا بلد نبودن تگ عنوان رو به درستی استفاده کنن، مثلا بلد نبودن بخوان ظاهر صفحات سایتشون رو مدیریت کنن، یعنی طراحی کنن، مثلا بلند نبودند سئو چی هست و چه جوری باید اون رو توی وبسایت شخصی خودشون پیاده سازی کنن و مشکلات بیشتر از اینی که وجود داشت.

من اون موقع تصمیم داشتم که مثلا با کمک شاهین کلانتری یک دوره ای رو داشته باشم که بیام راجب مسئله مدیریت سایت صحبت کنم. اما گذشت و همکاری من با مجموعه مدرسه نویسندگی به پایان رسید و مسیر خودم رو ادامه دادم و الان فک کنم 1.5 سال از اون موقع گذشته و شاید باورتون نشه، شاید خیلی زیاد همیشه حس اینکه همچین دوره ای رو باید داشته باشم درون من وجود داشته و الان که مطلب قبلی رو منتشر کردم به طرز عجیبی تمام وجودم در یک لحظه پر شد از این حس که همین الان هر کاری داری رو بزار کنار و برو دوره رو تولید کن و درونم یکهو خیلی آشفته شد و اول نوشتم گفته ذهنی خودم رو گفتم که گفتم برو یک مطلب دیگه منتشر کن، گفتم نه برو، گفتم نزارم این دریای خروشان درونم خودش رو به صخره‌ها بکوبه، و اومدم اولین گام رو برای تولید دوره وبمستری وبسایت شخصی [استراتژی ، طراحی و سئو] رو بردارم.

البته نام دوره اون نیست، بیشتر موضوع دوره اون هست، و حتما در ادامه به نام اون هم در قدم های بعدی اون کار به نام دوره هم خواهیم رسید. چون وقتی این متن رو نوشتم ذهنم خیلی خوب موارد رو لیست کرد که در بالا هم نوشتم و یکجورایی چهارچوب کلی پروژه رو تونستم به دست بیارم و خیلی حس خوبی درونم ایجاد شد.

به امید اینکه بیام و اینجا از اینکه دوره رو نوشتم و تولید کردم و بگم که در حال پروموت یا معرفی کردنش هستم، صحبت کنم. امیدوارم این اتفاق به زودی بتونه برای من بیوفته.

برای من دیدگاه خود را بنویسید

حدود 40 ساعت هست که ننوشتم

و واسه همین یه جوری دوباره انگاری دور تسک ها ریختم بهم.

تقریبا توی این مدت به صورت یک سره در حال تسک انجام دادن بودم، خیلی کارهارو خداروشکر تونستم پیش ببرم، ولی کمتر تونستم اینجا بنویسم، دیروز یکشنبه خیلی سعی کردم که بیام اینجا و بنویسم، اما نشد، و امروز هم که اومد واسه سایت مجتبی صداقت بنویسم وسط نوشتم کار به یک سمت خوب رفت و رفتم تسک کار دیگه ای رو انجام دادم و بعد اون رفتم استراتژی پروژه پروتزساز رو آپدیت کردم که بسیار خوب از آب در اومد. و بعد اون گفتم بیام اینجا یکم تراپی بکنیم با این ادیتور خفن. و الان واقعا حسم نسبت به اون وقتی که تازه شروع کردم به نوشتن خیلی بهتر شده.

پیشنهاد میکنم که شما هم بنویسید نوشتن حس انسان رو نسبت به لحظه می‌تونه تغییر بده.

و در انتها می‌تونم بگم که همیشه یک کاری برای انجام دادن داشته باشید. و هر وقت که احساس کردید کنترلی روی چیزی ندارید برید اون کار رو انجام بدید. من سعی کردم با ایجاد سایت مجتبی صداقت، یک کاری رو برای انجام داشته باشم، که هر وقت نمیدونم چه کاری میتونم بکنم و بیام اینجا و یک نوشته تازه اینجاد کنم و ذهن پر از کلمه خودم رو به درون این ادیتور منتقل کنم تا برای مدت بسیار طولانی اینجا بمونه و من هم مطمئن باشم که این کلمه ها در ذهنم گم نشده و جای امنی هستند.

برای من دیدگاهی بنویسد

بریده‌ای از نوشته 74 کتاب تمرین

وقتی برای مخاطب کار میکنیم، باید بپذیریم بی خیالِ دل بستگی مان به چگونگی برداشت او از کارمان شویم. این به مخاطلان بستگی دارد. کار ما این است که در کارمان سخاوتمند باشیم.

سرنخ ساده ای میدهم: هر چند وقت یک بار رقیب تان را به کسی پیشنهاد می‌دهید؟ نویسندگان برای کتاب‌های همدیگر تحسین می‌نویسند، چون به دنبال قبضه کردن بازار نیستند و می دانند «فراوانی» سوخت کارشان است. نویسندگان و دیگر افراد خلاق این طرز فکر را می‌پذیرند که هر چیزی که ارائه می‌دهند، برای همه نیست. اینکه بتوانید مشتاقانه راهکار جایگزینی برای کارتان ارائه دهید، نشانه سخاوتمندی‌تان است، نه حرص و طمع‌تان.

میتونم بگم به شدت با این دو پاراگراف مست شدم، خیلی فضای معنی وجودم رو تقویت کرد و آرامش خاصی بهم داده شد.

من اینجا چیزهای که خودم از زندگی برداشت می‌کنم رو به کلمه تبدیل میکنم و میدونم که هر شخص دیگری میتواند بشتر خود را از متن داشته باشد و بسیار هم قابل احترام هست و خوشحال می‌شوم که برای من برداشت خود را یادداشت کنید.

کلا ست گادین به روابط خیلی اهمیت میده بنظرم و میگه تو به جای اینکه بیکار باشی یا بخوای مثلا کل کلی بکنی که من انقدر باید حتما بگیرمو و کلی حرف دیگه، به جای این کارا وقتت رو صرف تمرین کردن بکن، نگران آینده و نگران درآمد و نگران چشم داشت پولی نباش.

من خودم در مقطع های از زندگی با این پدیده رو به رو شدم و تا حدودی چالش بر انگیزه، که تصمیم گیری در مورد اون شرایط نیازمند این هست که تجربه کافی رو داشته باشه، مگرنه ممکنه آدم به جای تمرین، بره سر حرصوطمع یا همون بازی پول.

یکی از اصل های که من توی زندگیم خیلی دیر بهش رسیدم این بود که ارتباطات تکه بسیار بزرگی از پازل زندگی هست که نباید نادیدش گرفت به هیچ عنوان نباید کم ارزش دونستش و باید خیلی با دقت و ظرافت در مورد تصمیم گرفت.

دیدگاه خود را با من اشتراک بگذارید

شنبه شد

قرار بود بیام اینجا یک تقویمی رو مجدد بنویسم، ولی الان باز یکم کارا عقبه و اون تقویم هم یکم از اینکه چه کاری میخواستم باهاش بکنم رو ، انگاری از یادم رفته بود. برای همین الان باید یک جور دیگه برنامه ریزی کنم. به این صورت که کارهای دیروز یکسریشون موند و کارای امروزم هست و بازم کار هست الان یه نیمرو سفارش دادم برام بزنن و بعدش شروع کنم به اجرای برنامه ریزی که برای اون 8 روز کردم، بنظرم با توجه به کارا برسم انجامشون بدم.

الان ساعت 10 سی دقیقه ق.ظ هست و حتما سعی میکنم قبل از خواب بیام و بنویسم که امروز کارها رو چیکار کردم. دیگه نمیدونم چی شد این نوشته رو انتشار ندادم. الان حدود دو ساعت گذشته و تونستم یک تسک که برای دیروز بود رو انجام بدم، و تصمیم گرفتم یک چالش بزارم که هر روز یک کاری رو روی سایت هنر طلا انجام بدم، اما واقعا منطقی نیست بخوام وارد وارد چنین چالشی بشم چون روزها رو کامل برنامه ریزی کردم و اینکار اشتباه هستش و باعث بهم ریختگی برنامه میشه.

تسکی که از دیروز مونده بود، آپدیت کردن صفحه عکس طلا از سایت هنر طلا به آدرس https://honaretala.com/عکس-طلا/ هست که می‌تونید و برید بازدید کنید.

هنر طلا یکی از دوست داشتنی پروژهای من هست که داستان بسیار طولانی و بلندی رو داره، که دوستانی که منو خیلی از قبل میشناسن میدونم که موضوع سایت هنر طلا چه چیزی هست.

گفتم جمعه هم بنویسم

امروز تقریبا تازه نشستم پشت سیستم، البته تونستم یک تسک رو پیش ببرم، یک تسک هم البته برای صبح بود که تیک زدم و بعدش تا ناهار یکم پشت سیستم نشستم و بعد ناهار هم باز یکم نشستم و بعد رفتم چند تا کار رو انجام دادم، و الان که نشستم پشت سیستم و یک قهوه دم دستم دارم و در حال صحبت کردن با چند تن از نزدیکترین عزیزان هستم و به طور هم زمان هم گوش میکنم صحبت میکنم اونارو نگاه میکنم و تایپ هم میکنم، واسه، گفتم که بنویسم تا جا نمونه جمعه هم نوشته باشم.

وسط همین نوشتن کلی فاصله افتاد و موضوع نوشتن چیزی که مشخص نبود، دیگه گفتم دوباره بگم که باز هم متن رو به چه صورتی بنویسم، چون این هم به هر صورت یک نوع تولید محتوا برای سایت مجتبی صداقت می‌تواند باشد.

خلاصه که میخواستم اینجا راجب اون تقویمی که نوشتم صحبت کنم.

با اون تقویم به نتیجه رسیدم که تا جمعه هفته آینده رو برنامه ریزی کنم که چه کاری رو داخل چه روزی انجام بدم و 8 روز شد البته با همین جمعه که الان داخلش هستیم، و تونستم که با توجه به اینکه در طول هفته قبلی یکی از کارای که کردم این بود که وضعیت موجود رو ژورنال نویسی کردم و خیلی خوب تونستم وضعیت فعلی رو مشخص کنم و با توجه به وضعیت موجود و 8 روزی که در پیش داشتم و تسک های که مشخص شده سعی کردم یک ریتم خاصی رو بین تسک ها بر قرار کنم که حالا حتما در آینده سعی می کنم این نوع برنامه ریزی رو خیلی جامع تر بیام بررسیشو اینجا بنویسم و البته بگم که کلی تسک هم موند ولی تونستم یک جور رضایتی رو در بین انجام کارها داشته باشم.

حالا حتما در هفته پیش رو نوشته های بیشتری رو در وبلاگ مجتبی صداقت کردار منتشر خواهم کرد.

برای این نوشته دیدگاهی بنویسید

برنامه ریزی جدید برای بهم ریختگی جدید

کارای که دستم دارم یه جورای انگاری عمق هر کدوم از اون کارا خیلی زیاد و وقتی پاش میشینم خیلی نامحسوس میبینم چند دارم مثلا دو یا سه روز کامل برای انجام شده مثلا یک تسکش به صورت کامل رو انجام بدم. مسئله دیگه ای که وجود داره این هست که کلی پروژه هست و هر کدوم با کلی تست که هر تست یهو میبینی دو روز طول میکشه و تو بعد تسک بری رو یه تسک دو سه روزه دیگه بعد تا دوباره بخوای به این تسک برسی کلی زمان طول میکشه و یه جورای امکان داره به دلیل اینکه زمان زیادی رو خورد یه جوری میشه که انگاری برنامت برای اون کار دیگه تغییر کرده و نمیتونی از سر بگیریش، یا اینکه اون مرحله ای که بودی رو دیگه یادت نمیادش.

خلاصه که در جهت بهبود این قضیه که بتونم این اوضاع رو تغییر بدم، اومدم یک تقویم به شکل زیر طراحی کردم:

تقویم سی روزه

یکی از ویژگی‌های شاهین کلانتری این بود که همیشه میومد به روش های جدیدی برنامه ریزی میکرد و برنامه ریزیش رو هم انتشار میداد.

منم خیلی روش های برنامه ریزی مختلفی رو ایجاد می کنم و این سری اینی که مرتبط به این سایت بود اومدم براش یک پست بنویسم.

برای من دیدگاهی بنویسید

یکم تمرین

قسمت 73 از کتاب تمرین

عنوان: دل‌بستگی یک انتخاب است

  • دل‌بستگی به نتیجه
  • دل‌بستگی به اینکه فلان آدم درباره کار بعدی‌مان چه حرفی می‌زند
  • دل‌بستگی به درک‌مان از جایگاه‌مان در اجتماع

همیشه در سقوطی آزاد قرار داریم. دل‌بستگی ما را سوق می‌دهد تا به چیزی بچسبیم.

دل بستگی یعنی گشتن دنبال جایی برای پنهان شدن در دنیایی که در آن از آرامش چندان خبری نیست.

البته خبر بد این است که هیچ بنیانی زیر پایمان در کار نیست.

به محض اینکه از گشتن به دنبال چیزی برای چسبیدن به آن دست می‌کشیم، توجه‌مان رها و آزاد می‌شود تا معطوف تمرین شود و به کارمان برسیم.

قوی‌ترین بنیانی که می‌توانیم بیابیم درک این مسئله است که هیچ بنیانی در کار نیست.

فرایند درگیر شدن با ژانرمان، مخاطب‌مان و تغییری که به دنبالش هستیم، کفایت می‌کند. جایی که می‌ایستیم در کنترل ماست. تمرین چیزی است که هرگاه بخواهیم به آن رجوع کنیم.

دل بسته شدن بنیان مار را از بی نمی‌برد، بلکه بنیانی به ما می‌دهد.

اضافه شده توسط مجتبی

بنظر من منظور نویسنده از سه خط انتهایی این هست که، تو بنویس و مخاطب و سبکت ایجاد می‌شه.

خود نویسنده این کتاب (ست گادین | Seth Godin ) یک وبلاگ خیلی قوی داره به آدرس seths.blog که سبک وبلاگش یه چیزی مثل وبلاگ من هست و شاهین کلانتری دات آی آر هست و ست گادین توی اون هر روز مثل اینکه مینویسه یه چیزی حدود 20 سال هست داره وبلاگ نویسی میکنه و در اون قسمت میگه که تو تمرین کن، بنویس، استمرار داشته باش، نگران چیزی نباش، و در کنار اینها سبک تو خودش رو نشون میده و مخطبانش رو به دست میاره.

راستی اینم بگم که من سبک این سایت رو از سایت شاهین کلانتری دات آی آر الهام گرفتم چون واقعا بنظرم خیلی آرامش بخش و احساس خوب بده بود، برای همین در همون قالب گفتم فعالیت این سایت رو برای خودم ایجاد کنم.

برای من دیدگاهی بنویسید

بنویس بنویس بنویس

◯ اینجا نوشتن خیلی سخته، بزرگترین سختی که داره این هست که نمیدونی (داخل پرانتر بگم یک جور مجوعه‌ای از عمل‌ها هتسش) به این صورت که: وقتی میای شروع کنی به نوشتن نمیدونم چه جوری کلمات رو بریزی بیرون ◌ نمیدونمی چه جوری تایپشون کنی ◌ نمیدونی عنوان رو بخوای چی بنویسی ◌ نمیدونی چه جوری ارتباط بین کلماتت و عنوان رو ایجاد کنی ● نمیدونمی چقدر باید متنی که مینویسی ◌ خیلی عجیبه این نوشتن ها ●

توی پست‌های قبلی درباره اینکه به سایت داشتن علاقه داشتم یک اشارهای کمی کرده بودم. من یه سایت دیگه هم دارم که بعدا راجبش پست خواهم گذاشت ◌ اما فعلا بگم، من یک سایت دیگه به نام شهردید shahrdid.com دارم که قرار هست یک مدل خاصی روش فعالیت کنم ● که حالا با دنبال کردنش میتونید از مطالبش استفاده کنید ●

این سایت رو هم خیلی نمیرسم که روش کار کنم (یعنی شهر دید) ◌ در اصل قبل از این چند روز که بلاگ رو برای سایت مجتبی صداقت زدم ◌ و اصلا هدفم این بود که راجب بقیه سایت ها و روزمرم و فعالیت هام بیام داخل این صفحه بنویسم که توی این چند روز خیلی رازی بودم با وبلاگ نویسی ●

دیروز داشتم یکسری کارهای دیگه میکردم که حالا بعدتر در مورد اون کارها مینویسم و یک کاری هم که الان میخوام بگم رو انجام دادم. داخل متن قبل یکسری کاراکتر دایره دیدیم که استفاده شده بود. من همیشه خودم خیلی جاها از کاراکترهای ویژه یا خاص، یا نمادها که symbol هم گفته میشه استفاده میکنم.

بیشتر داخل عنوان نویسی و استایل دهی به متن هست. برای همین تصمیم داشتم همیشه بیام این کاراکترها رو داخل سایت شهردید قرار بدم و نشر بدم اون مطلب رو شما هم برای دیدن و بازدید از اون صفحه یعنی صفحه کاراکترهای دایره به لینک shahrdid.com/?p=2678 مراجعه نمایید. این صفحه قرار هست داخلش 54 کاراکتر قرار بگیره که در حال حاضر 18 کاراکتر هست. همچین قابلیت کپی سریع در کلیپبورد و یا حافظه موفقت نیز وجود دارد. ○ ◌ ◍ ◐ ◓ ◯

دیدگاه خود را با من به اشتراک بگذارید

یک متن

گفتم شاید بهترین جایی که بتونم خودم رو الان قرار بدم، این هست که وارد صفحه نوشته تازه وردپرس سایت مجتبی صداقت بشم بعد بیام توی ادیتور همین مطلب رو بنویسم.

فضای ادیتور وردپرس خیلی برای من جذاب هستش. مخصوصا از وقتی که یک ترکیب جدید رو برای همین سایت مجتبی صداقت انجام دادم و الان واقعا پنل ادیتوری که دارم روش کار میکنم خیلی جذاب و خفن هست بنظرم.

خلاصه که اینجا میتونه جای باشه که با خارج کردن کلمات از سرم جای بیشتری برای اینکه بتونم اون تو داشته باشم هستش. حتما پیشنهاد میکنم که تولید محتوا کردن رو هر جوری دوست دارید امتحان کنید. من پشت لپتاپ روی کیبورد تایپ کردن و نوشتن رو خیلی دوست داشتنی میدونم.

تا همین جا که نوشتم خیلی از اول متن ذهنم آرومتر شد و بازم خداروشکر که ما در عصر حاضر زندگی می کنیم و می تونیم فرصت رسانه شخصی رو برای خودمون تجربه کنیم.

بیشتر از یک متن

اضافه شده در ویرایش دو

توی متن و بقیه نوشته های سایت ممکنه کلمه سایت مجتبی صداقت رو ببینید که چگالی بالای در بین کلمات داره، دلیلش رو گفتم بگم.

این کار برای من دو یا سه دلیل داره:

  1. اول اینکه من چند تا سایت دارم و این هم درسته اسم من هست، اما برای اینکه متوجه باشم سایت های دیگه رو هم باید حواسم بهشون باشه رو برای خودم یک جور فک کنم قرارداد میشه اگه بخوایم بهم اسمی بدیم.
  2. دلیل دومش این هست که این کار به سئو این سایت میتونه کمک کنه که اگه بخوام توضیح بدم در این پست نمیگنجه ولی حتما براش پستی در روزهای آینده خواهیم داشت که کامل استراتژی این سایت مجتبی صداقت رو میگم و این استراتژی رو میشه روی هر سایت پرسال برندینگ دیگه ای پیاده کرد برای اینکه بشه خیلی راحت با نام اون سایت که اینجا برای من mojtabasedaghat.ir ( مجتبی صداقت ) هست داخل موتور جستجوی گوگل در دسترس باشه.

اتفاقا چقدر خوب شد این متن رو نوشتم، من اشتباهی توی نوشته های دیروزم گفتم 23 خرداد در صورتی که بیستودوم بود و خوب شد یه روز جلو افتادم چون آخر شب وقتی که داشتم میرفتم خونه متوجه شدم، از قسمت پذیرش زامیدا که برای تمدید صندلی اشتراکی داشتم صحبت می کردم متوجه شدم.

حالا امروز که این متن رو نوشتم اصلا قصد نداشتم که روی سئو این سایت کار کنم ولی گفتم بیام با کلمه کلیدی “مجتبی صداقت” و “سایت مجتبی صداقت” سئو کنم.

حتما استراتژی کامل رو میگم و از امروز تاریخ میزنیم و در قدم های که برای سئو سایت مجتبی صداقت انجام میدم رو میام داخل همین سایت توضیح میدم

دیدگاهی بنویسید

نوشته‌ها از دست نره

عنوان عجبی رو برای این پست در نظر گرفتم.

همین الان که در حال کار کردن روی استایل سایت مجتبی صداقت بودم، لابه‌لای پست قبلی که منتشر کردم کلی کلمه مختلف وجود داره که بنظرم میتونم راجب همشون توی اینجا بنویسم.

کلی ایده توی ذهنم روزانه به وجود میاد که جذاب و خلاق هست و اگر پی اونا گرفته بشه، یعنی تولید بشن و منتشر بشن، میتونن جذابیت خودشون رو داشته باشن. برای همین گفتم بیام و اینجا شروع کنم به تایپ کردن.

  • زامیدا
  • هنر طلا
  • تولید محتوا

این ها هم در حین اینکه داشتم مورد های بالا رو مینوشتم توی ذهنم اومدن و خیلی خیلی خیلی هیجان دارم که بتونم در موردشون بنویسم و تولید محتوا کنم.

  • توسعه فردی
  • کتاب ها
  • جملات تاثیر گذار
  • استراتژی

در رابطه با موضوعات دیگری مثل:

  • ارتباط با افراد دیگر
  • نوع تفکر
  • تمرین آرامش
  • حرف‌های که تاثیر منفی دارد
  • چگونه آرامش خود را حفظ کنیم
  • تداوم

من همیشه عاشق این بودم که در رابطه با اینکه چگونه یک فرد بهتری باشیم، چه جوری در برخورد با دیگران رفتار درست‌تری رو داشته باشیم، چه جوری بتونیم روتین و نظم و آرامش و انعطاف پذیری داشته باشیم، بیام راجب اینها صحبت کنم.

در طول روز اتفاق‌ها میوفته که سراسر تجربه هست و مکتوب کردنشون از چند جهت خوبه:

  • مکتوب کردن برای من تخلیه ذهنی به همراه دارد
  • مکتوب کردن برای من نظم و سازماندهی ذهنی دارد
  • مکتوب کردن باعث ماندگاری موضوع و از بین نرفتن ایده ها می شود.

پس برای همین من مینویسم.

دیدگاهی بگذارید

با نوشته 1 شروع می‌کنم

طبیعتا باید برای اینکه اینجا اولین نوشته رو منتشر کنم باید شروع به نوشتن کنم.

متن بالا رو بعد از اینکه توی ذهنم گفتم خب الان که سایت مجتبی صداقت رو بالا آوردم، قالبش رو نصب کردم، تقریبا هم طراحیش رو تموم کردم برم صفحه اصلی رو ببینم، گفتم بزار خودم رو بروسونم اول به مهم‌ترین کاری که بعد از این چند روز شلوغ که نتونستم دو روز زامیدا بیام و پشت سیم بشیم رو انجام بدم و اون کار چیزی نبود جز ایجاد همین سایت یعنی مجتبی صداقت.

پریروز یعنی یکشنبه فک کنم 21 خرداد می‌شد تصمیم گرفتم که مجتبی صداقت رو ایجاد کنم و ذهنم رو بریزم داخل اون.

همیشه شاهین کلانتری فرد خیلی جذابی بوده برای من، نوشته هاشو خیلی دوست دارم، سبک تولید محتواش رو واقعا می پسندم و بنظرم بدون تعاروف یک نخبه توی وب هست و قابل احترام هست.

توی بهم ریختی روزم بودم، همون یکشنبه که گفتم برم به سایت شاهین کلانتری سر بزم، رفتم دیدم اوه چقدر کار کرده. دیدم وبلاگ جدید زده و و و و و و و . خیلی هیجان زده شدم وگفتم چرا من من شاهین کلانتری نمینویسم. وبلاگ ندارم، چرا می‌ترسم انگاری از نوشتن و یا شاید از انجام کارای مربوط به خودم.

چرا گفتم می‌ترسم از انجام کارای مربوط به خودم: چون شاهین کلانتری صد تا سایت داره که داره خودش مینویسه و کلی هم ارتباطات داره و کارهای مختلف دیگه‌ای هم انجام میده.

منم خودم عاشق سایت داشتنم: از 17 سالگی کارمو با یک سایت به اسم هپلی شروع کرده بودم. اون سایت رو روی میهن بلاگ بالا آورده بودم و داده بودم قالبشو طراحی کردن. حالا از این بگذریم بعدا مفصل مینویسم اینجا در موردش.

خلاصه که صد تا ایده دارم توی ذهنم همه رو نصفه نیمه کمتر جلو بردم و کلی پروژه کار کردم و در حال کارم هستم و توی انجام اینجا خیلی زیاد پیش میاد که کارای عقب میمونه، چند روز کار انجام نمیشه، الویت‌ها جابه‌جا میشه و هزارتا اتفاق دیگه.

شاهین کلانتری روزانه توی دفتر می نویسه ، توی اون وبلاگ می‌نویسه، توی سایت می‌نویسه، ویدیو ضبط میکنه، وبینار برگذار میکنه و خیلی بنظرم لایف استایل جالبیه. خب حالا از اونجای که من خودم اهل نوشتن و سایت داشتن هستم، و با مدل شاهین کلانتری هم آشنا شدم، گفتم که برای اینکه بتونم ذهن خودم رو بهتر مدیریت کنم و نظم بدم، بیام از کاری که منو به هیجیان میاره استفاده کنم، من داد میزنم که عاشق تولید محتوا هستم، روحم به پرواز در میاد وقتی روی سایت کار میکنم، خیلی دوست دارم همیشه همیشه همیشه تولید محتوا کنم، از چیزهای که یاد گرفتم، از هدف‌هام، از مسیری که در روز طی میکنم، بنظرم باعث میشه اینکار ذهنم سازماندهی بشه و خیلی راحت بتونم به ایجاد گردش کارها و روتین کارها کمک بکنم.

برای همین دیروز کارای خرید دامنه و هاست و ست کردن دامنه و نصب وردپرس و بارگذاری قالب و پلاگین‌ها رو انجام دادم.

امروز به محض اینکه نشتم پشت سیستم نوشتم داخل رفتم حدود دو صفحه نوشتم و در قسمتی نوشتم که الان سایت مجتبی صداقت رو دست میگیرم و در حینش مقداری از کارها رو هم انجام میدم، که البته الان خیلی کار خاصی انجام ندادم ، اما کار مهمی رو انجام دادم که این بود تسک‌های یکی از سایت‌های خودم رو به اسم هنر طلا رو نوشتم، و تونستم این متن رو هم بنویسم، واقعا الان که در حال نوشتن این مطلب هستم حس خیلی خوبی رو دارم و واقعا حسم نسبت به شروع این مقاله بسیار تغییر کرده و یه جورای به قول شاهین کلانتری “خداروشکر که اینترنت اختراع شد که ما بتونیم رسانه‌های شخصی برای خودمون داشته باشیم  و تولید محتوا کنیم” و واقعا من هم بنظرم خداروشکر که ما در عصر حاضر هستیم و میتونیم در رسانه شخصی خودمون تولید محتوا کنیم.